بچه دلمرده کتابخوان نمی گردد

به گزارش مجله یک کامپیوتر، اگر بپرسید یکی از مؤثرترین آدم های این روزگار برای کتابخوان کردن بچه ها ایرانی چه کسی است؟ بدون مکث یا شک می گویم: اسماعیل آذری نژاد که در استان کهگیلویه و بویراحمد ساکن است و سال هاست به روستاهای دور و نزدیک می رود و برای بچه ها کتاب می برد و می خواند و در توییتر می نویسد که چه می نماید و کتاب ها و قصه ها چه تأثیری بر روحیه و سبک زندگی بچه ها داشته.

بچه دلمرده کتابخوان نمی گردد

هر اتفاق اجتماعی و سیاسی رخ دهد او از کنار آنها بی تفاوت می گذرد و روی هدف خود متمرکز می ماند. حتی کرونا با همه سختی هایی که به وجود آورد و زندگی همه ما را تحت الشعاع قرارداد، او کار خود را رها نکرد و نگذاشت کرونا او را از جهانی بچه ها و کتاب دور کند. این تمرکز روی کتابخوانی و قصه خوانی برای بچه ها، آقای آذری نژاد را متفاوت از همه نموده است حتی از آنهایی که مدعی اند برای بچه ها خیلی کارهای مهمی انجام می دهند.

حالا این روحانی را می توان به عنوان یک شخصیت تأثیرگذار معرفی کرد که می تواند الگویی باشد برای همه کسانی که باور دارند آینده در دست بچه هاست و اگر قرار است آینده خوب و کارآمد باشد باید بچه های امروز، آدم عظیم های مؤثری در آینده باشند، توانمند باشند و نقشه راه داشته باشند.

آقای آذری نژاد کتاب را یکی از مهم ترین روش ها برای توانمندسازی بچه ها می داند. او باتجربه ای که در این سال ها به دست آورده، یکی از منتقدان سیستم آموزشی است و بر این باور است که سیستم آموزشی، کودکی را از بچه ها می گیرد و آنها را از درس و مدرسه بیزار می نماید. در روزی که به مناسبت زادروز هانس کریستین آندرسن به نام روز جهانی کتاب کودک نام گذاری شده با این فعال حوزه کودک هم صحبت شدم تا برایمان از تأثیر کتابخوانی در مثبت شدن سبک زندگی و رفتار فردی و اجتماعی در بچه ها بگوید.

برطرف تشنگی دانستن

این فعال حوزه کتاب کودک می گوید: اگر بپذیریم بچه ها به شدت کنجکاو هستند و اگر این ویژگی آنها را نادیده نگیریم یا تضعیف نکنیم، قبول خواهیم کرد کتابخوانی در ذات بچه هاست، چون به سؤالات و کنجکاوی آنها پاسخ می دهد. بچه ها تشنه هستند، تشنه دانستن و اگر مربی خوب داشته باشند و کتاب خوب برای آنها خوانده یا به آنها معرفی گردد، به شدت مطالعه خواهند کرد، چون با کتابخوانی تشنگی دانستن در آنها برطرف خواهد شد. در همه این سال ها که به روستاها می روم و برای بچه ها کتاب می برم، متوجه شده ام 95درصد بچه ها با کتاب و قصه ارتباط بسیار خوبی برقرار می نمایند اما واقعیت تلخی که با آن مواجهیم این است که سیستم آموزشی کشور ما اول کودکی را از بچه ها می گیرد و در ادامه آنها را نسبت به دانستن دلزده می نماید. مدارس معمولا بچه ها را به یکجانشینی تشویق می نماید. کودکی که احساس تحرک و جنب وجوش از او گرفته گردد، دیگر کنجکاو نخواهد بود و زمانی که عطش دانستن نداشته باشد نه کتاب می خواند و نه اطلاعاتش را زیاد می نماید. برای همین است که بیشتر بچه ها ایرانی هیجانی برای رفتن به مدرسه و آموختن ندارند. فضای آموزشی، شادی را از بچه ها می گیرد و آنها را خموده می نماید. کودک غمگین و افسرده را نمی توان کتابخوان کرد و بچه ای که به کتاب و داستان علاقه مند نباشد، خوب زندگی کردن را یاد نمی گیرد. خوب زندگی کردن و شاد زیستن و پیروز بودن به مهارت احتیاج دارد، مدارس به بچه ها مهارت یاد نمی دهد. کتاب اولین مرجع مهارت آموزی بچه ها است اما مدارس به تنها چیزی که توجه ندارند، کتاب خوب خواندن برای بچه هاست.

کودک شاد، کودک کتابخوان

آذری نژاد بر این باور است که بچه های روستا از بچه ها شهری شادترند و زندگی بهتر و سالم تری دارند و چون شادی در آنها نهادینه است از برنامه های قصه خوانی و کتابخو انی استقبال می نمایند و با وقت گذاشتن و برنامه ریزی می توان بچه های روستا را اهل مطالعه و کتاب کرد. او می گوید: بچه روستایی فضای بیشتری برای زیستن در اختیار دارد. کل روستا و زمین های اطرافش خانه و محل بازی اوست برای همین روابط اجتماعی گسترده تری دارد و زودتر با دیگران ارتباط برقرار می نماید. بچه های شهر در یک آپارتمان کوچک زندگی می نمایند و با آدم های کمتری معاشرت دارند و معمولا جایی برای بازی و معاشرت با هم سن وسالان خود ندارند به همین دلیل روزبه روز خموده تر و بی انگیزه تر می شوند. در چنین شرایطی شادی و شاد زیستن را از دست می دهند. دیگر نمی توان توقع داشت آنها در عظیمسالی آدم های شاد و باانگیزه ای باشند. به نظرم سیستم آموزشی باید کلا تغییر کند. فضای مدارس باید پرتحرک گردد و آن قدر شاد باشد که بچه ها با رغبت خانه را ترک نمایند و به مدرسه بروند تا شادی بیشتری را تجربه نمایند. بچه های شاد بیشتر رغبت به یادگیری دارند و به مرور یاد می گیرند که کتاب می تواند راه استمرار شادی و خوب زیستن را به آنها بیاموزد تا برای همواره انتخاب آنها مؤثر زندگی کردن و خوب زیستن باشد. ما در روستاهای استان کهگیلویه و بویراحمد متوجه شدیم فضای مدارس و رنگ آمیزی درودیوار مدارس در روحیه بچه ها به شدت تأثیرگذار است. این حس خوب زمانی در آنها تقویت می گردد که خودشان در رنگ آمیزی مدرسه و تعمیرات آن سهیم باشند و نظر بدهند و با چشم ببینند که نظرشان اعمال شد. در این شرایط است که کودک هر جور شده خودش را به مدرسه می رساند چون باور می نماید مدرسه جایی است که به او احترام می گذارد و چیزهایی به او می دهد که در جای دیگر نمی تواند آن را به دست آورد.

گفت وگو را به بچه ها بیاموزیم

آذری نژاد همواره در اینستاگرام و توییتر می نویسد چگونه کتابخوانی برای بچه ها آنها را از خشونت دور می نماید. هم خشونت به دیگران و هم به خودشان. او دراین باره می گوید: آدمیزاد از همان بچگی می آموزد وقتی خواسته او نادیده گرفته شد و زمانی که نتوانست حرف بزند به خشونت متوسل گردد اما با کتاب می توان به بچه ها آموزش داد که بهترین راه رسیدن به هدف و خواسته، حرف زدن و گفت وگو است. کتاب ها حل مسأله را به بچه ها آموزش می دهند. زمانی که این روش را بیاموزیم دیگر نه خودمان را اذیت می کنیم و نه دیگران را. بچه ها باید مهارت یاد بگیرند. مثلا ما به بچه ها یاد می دهیم اگر دوستی، دوچرخه آنها را بدون اجازه برداشت، نباید او را کتک بزنند یا تلافی نمایند. باید با او صحبت نمایند. کتاب ها نه تنها راهکار مسأله بدون خشونت را به بچه ها می آموزند که روش های درست گفت وگو را هم به آنها یاد می دهد. مثلا کتاب یک توپ برای همه به ساده ترین روش ممکن به بچه ها آموزش می دهد اگر در یک بازی جمعی مثل فوتبال یکی از بچه ها رفتار اشتباهی کرد، چگونه با او رفتار کنیم که هم به بازی جمعی برگردد و هم متوجه گردد نباید این رفتار را تکرار کند و هم حس بدی در او شکل نگیرد که او را به سمت خشونت نسبت به خود و دیگران سوق دهد.

نوشتن را باید از کودکی آموخت

آذری نژاد می گوید: نوشتن برای بچه ها در کشور ما قدمت زیادی ندارد. ما هنوز در اول راهیم. برای همین باید از داستان ها و قصه های خارجی که ترجمه می شوند و تجربیات دیگر مردم جهان را هم در اختیار ما می گذارند، استفاده کنیم اما با این ملاحظه که به سبک زندگی بچه های ما تبدیل نگردد، چون فضای زیستی و فرهنگ زندگی ما کلا با آنها فرق دارد. درزمینه کتاب کودک، نویسنده های خوبی داریم اما به باور من برای داشتن نویسنده های مجرب و کار بلد باید بچه ها را از همان کودکی به نوشتن علاقه مند کنیم و شور و مهارت نوشتن را در آنها پرورش دهیم. زنگ انشا یکی از بهترین زمان هایی است که می توان بچه ها را به نوشتن علاقه مند کرد که متاسفانه این زنگ در بیشتر مدارس به یکی از بی کاربردترین کلاس ها تبدیل شده و حتی گاهی به عنوان کلاس جبرانی ریاضی و دیگر درس ها از آن استفاده می گردد. کانون پرورش فکری بچه ها و نوجوانان هم می تواند دغدغه نویسندگی را در بچه ها شکل دهد و برای آن برنامه ریزی داشته باشد. ما ادبیات بسیار غنی ای داریم؛ داستان های مثنوی، گلستان و شاهنامه بسیار خوب است به این شرط که آنها را برای بچه ها بازنویسی کنی تا کاربردی گردد. بعضی از بخش های شاهنامه خشونتی دارد که لازم نیست بچه ها از آن آگاه باشند، بنابراین ضروری است یک نویسنده متبحر آنها را به گونه ای بازنویسی کند که هم فرهنگ ایرانی را به بچه ها منتقل کند و هم آموزشی برای خشونت و ترس برای آنها نباشد. در قصه های مذهبی هم باید به این نکات توجه گردد. مثلا بچه ها حتما باید درباره قیام امام حسین (ع) و روز عاشورا بدانند اما لازم نیست همه جزئیات را برای آنها بازگو کرد به خصوص بخش هایی که خشن است. بچه ها باید درباره ایثار حضرت عباس (ع) بدانند و این که او با لب تشنه به کنار فرات می رود و بدون این که آب بخورد برای بچه ها آب می آورد اما لازم نیست جزئیات جنگ او با اشقیا برای آنها بازگو گردد، بچه ها وقتی عظیم شوند آن قدر به حضرت ابوالفضل علاقه مند شده اند که پیگیر مبارزه او با سربازان دشمن هم شوند. ما فقط به وسیله کتاب است که می توانیم آداب اسلامی - ایرانی را به بچه ها آموزش دهیم اما بازهم تأکید می کنم نویسندگان ماهری باید این فرهنگ ها را برای بچه ها مناسب سازی نمایند.

طاهره آشیانی - روزنامه نگار / روزنامه خبرنگاران

گروه ساختمانی آبان: گروه ساختمانی آبان: بازسازی ساختمان و تعمیرات جزئی و کلی و طراحی ویلا و فضای سبز و روف گاردن، طراحی الاچیق، فروش درب های ضد سرقت

منبع: جام جم آنلاین
انتشار: 18 شهریور 1400 بروزرسانی: 18 شهریور 1400 گردآورنده: 1com.ir شناسه مطلب: 54476

به "بچه دلمرده کتابخوان نمی گردد" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "بچه دلمرده کتابخوان نمی گردد"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید