قصاص؛ مجازات سرقت مرگ بار از زن تنها - مجله یک کامپیوتر

به گزارش شرق، این پسر جوان تحت اسم دادن سبد معیشتی، وارد خانه عمه پدرش شده و با واردکردن ضرباتی بر زن تنها، او را کشته و طلاهایش را به سرقت برده است. رسیدگی به این پرونده از بیست و ششم اردیبهشت سال 99 در پی کشته شدن زن 79 ساله ای به نام گلی در خانه اش شروع شد.

پسر گلی به مأموران گفت: مادرم تنها زندگی می کرد و، چون به بیماری قلبی مبتلا بود، من در خانه اش دوربین مداربسته گذاشته بودم تا بتوانم همواره او را ببینم و از حالش باخبر شوم. روز حادثه مادرم را دیدم که وضو گرفته بود و می خواست نماز بخواند، اما چند دقیقه بعد متوجه شدم دوربین مداربسته خاموش شده است. من که نگران شده بودم، با مادرم تماس گرفتم، اما پاسخ نداد. سراسیمه به خانه مادرم رفتم و با جسد او روبه رو شدم. این در حالی است که طلا های مادرم سرقت شده و گمان می کنم یک آشنا او را کشته است.

مأموران پلیس در نخستین گام از آنالیز ها، به تحقیق از فرزندان قربانی پرداختند و دریافتند از مدتی قبل پسر برادرزاده قربانی به نام مانی 23 ساله به بهانه تحویل دادن بسته های معیشتی به خانه این زن رفت و آمد داشته است.

پسر جوان تحت بازپرسی نهاده شد و به قتل عمه پدرش با انگیزه سرقت طلاهایش اعتراف کرد. پرونده او بعد از اتمام تحقیقات مقدماتی در اختیار دادگاه کیفری استان تهران نهاده شد و جلسه محاکمه برگزار گردید. در ابتدای جلسه، فرزندان مقتول برای متهم به قتل مجازات قصاص را خواهان شدند.

یکی از فرزندان زن مسن گفت: زمان حادثه مادرم با من تماس گرفت و گفت مانی بار دیگر برایش بسته معیشتی آورده، اما من به او گفتم احتیاجی به بسته معیشتی ندارد و بهتر است در را برایش باز نکند. چند دقیقه بعد متوجه شدم دوربین مداربسته خاموش شده است. مانی قبلا هم چند بار به بهانه دادن بسته های معیشتی به خانه مادرم رفته و من به او تذکر داده بودم دیگر این کار را نکند، اما توجهی نداشت. او بعد از اینکه بسته معیشتی را به مادرم داد، خانه را ترک کرد، اما بار دوم به بهانه اینکه کلیدش را جا گذاشته وارد خانه شد و با کوبیدن تابه بر سر مادرم او را کشت. مانی حتی دوربین مداربسته را خاموش و هارد آن را هم سرقت نموده بود تا ردی از خودش به جا نگذارد.

مانی در جلسه دادگاه در حالی که سرش را پایین انداخته بود، گفت: من در یک کارگاه تولیدی کمد دیواری کار می کردم، اما کارگاه به خاطر کرونا تعطیل شد. 10 میلیون تومان از صاحبکارم قرض گرفته بودم، اما نمی توانستم بدهی ام را پس بدهم. من در مدت بی کاری با یکی از ارگان های دولتی همکاری داشتم و در توزیع بسته های معیشتی به آن ها یاری می کردم. به همین دلیل چند بار به خانه عمه پدرم رفتم و به او بسته معیشتی دادم، اما پسران او مخالف این ماجرا بودند.

متهم درباره نحوه ارتکاب قتل شرح داد: آخرین بار به خانه عمه پدرم رفتم تا به او بسته معیشتی بدهم، اما او گفت بهتر است با پسرش هماهنگ کنم. به او گفتم خودش با پسرش تماس بگیرد. او بعد از تماس به پسرش به آشپزخانه رفته بود تا برایم چای بیاورد که با تابه به سرش زدم و طلاهایش را دزدیدم. من واقعا قصد قتل نداشتم و فقط به خاطر احتیاج شدید اقتصادی وسوسه شدم. من پشیمان هستم و تقاضای بخشش دارم. در خاتمه جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدارک موجود در پرونده، مانی را به قصاص محکوم کردند.

bestcanadatours.com: مجری سفرهای کانادا و آمریکا | مجری مستقیم کانادا و آمریکا، کارگزار سفر به کانادا و آمریکا